دلم کس? را م?خواهد ...
کس? که از "جنس خودم" باشد ...
هيچوقت دنبال کسي که همجنس خودت باشه نگرد.
دنبال کسي بگرد که وقت نرمي و ناراحتيت,موقعي که ممکنه به لطافتت ضربه بخوره اون قرص و محکم پشتت باشه تا نکنه خدايي نکرده بهت ضربه اي وارد شه.
دلش "ش?شه ا?" ...
درسته دل بايد ظريف باشه؛ولي دل شيشه اي ممکنه با يه حرف؛يه دلخوري؛يه دعواي کوچولو بشکنه و ديگه نشه کاريش کرد.دل شکسته هم تيزه!!ممکنه به خودت ضربه بزنه؛خودت رو ضخمي کنه؛
گونه ها?ش "باران?" ...
دنبال کسي بگرد که گونه هاش به خيسي و لطافت باران باشه نه باروني؛چون کسي که گونه هاش بارونيه کسيه که نتونسته به خودش کمک کنه؛نتونسته نذاره غم بهش زور بگه و تموم وجودشو غم گرفته؛کسي که ايجوريه يکي هميشه بايد باشه آرومش کنه تا اينکه اون پشتت باشه و آرومت کنه؛پس هميشه غمگين ميموني.
دستانش "کم? سرد" ...
هيچوقت به دنبال دستان سرد نباش؛نه ينکه دلش با دلت نيست و کس ديگه اي رو تو دلش داره؛نه؛
بايد دنبال دستاني باشي که تو اوج سردي دستات؛تنهايي دستات؛با گرفتن دستات بتونه باعث گرمي دستات و دلت بشه؛
نگاهش "ستاره باران" باشد ...
درسته ستاره قشنگه و به آدم روحيه ميده؛آرامش ميده؛ولي نگاه ستاره اي ممکنه باعث درگير شدن کساي ديگه اي تو زندگيت بشه؛دنبال کسي بگرد که دنبال نگاهت باشه نه منتظر نگاهش باشي.
دلم ?ک "ساده دل" م?خواهد ...
ساده دل؛عجب کلمه ي زيبايي؛ولي يکم فک کن؛چيشد سزاي همه ساده دلاي روزگارمون؟
کسي که ساده دله هم ممکنه کسي دلش رو ببره و تنها بموني؛هم سادگي زياد دل آدمو ميزنه؛مطمعن باش.
دنبال دلي باش که تو اوج سادگيت دوست داشته باشه .
ب?ا?د با هم برو?م ...
نم?خواهم فرهاد باشد ...
کوه بتراشد ...
م?خواهم انسان باشد ...
نم?خواهم مجنون شود ...
سر به ب?ا?ان بگذارد ...
م?خواهم گاه? دردم را درمان باشد ...
شاهزاده سوار بر اسب سف?د نم?خواهم .
غر?ب آشنا?? م?خواهم ب?ا?د با پا? پ?اده ...
قلبش در دستش باشد ...
چشمانش پر از باران باشد ...
کلبه کوچک را دوست دارم...
اگر ا?ن کلبه در قلب او باشد