ي چيز بگم داداش اونايي که ميگن زشتي دوست دارن ميگن از من ب تو نصيحت دايي و زن داايه من خودشون اينجوري بودن تو وبلاگه همديگه عکسشونو ديدن داييم به زن داييم گفته بوده با اين ريختت کي ميگيرتت اخه
حالا قربون صدقش ميره ي وعضي شده بيا و ببين خخخخخخخ
به خودت ميگي گل ؟؟
جالبه خخخخخ
بابا اعتماد به نفس ،خوشم اومد اعتماد به نفس رو از کجا گرفتي؟کيلويي چند؟
نه شوخي کردم،خوشتيپي
آشوان ميشه براي پست جديدم کامنت بزاري؟؟؟؟؟
حتماآهنگو گوش کن بعد احساستوبنويس....ممنون عزيزم
يکــي بــايــــد باشـــد!يکي که آدم را صدا کند،به نام کوچکش صدا کند..يکجوري که حال آدم را خوب کند،يکجوري که هيچکس ديگر بلد نباشد..يکي بايد آدم را بلــــد باشد.....!
سلام آشوان عزيز خوبي؟؟؟؟چطوري؟؟؟؟
چندروزه نيستي؟؟؟؟؟؟کجايي؟؟؟؟؟نميگي دل.........
تا کجاي قصه بايد ز دلتنگي نوشت ؟ تا به کي بازيچه بودن توي دست سرنوشت ،
تا به کي با ضربه هاي درد بايد رام شد يا فقط با گريه هاي بي قرار آرام شد،
اوه اوه کي ميره اين همه راهو......امارت.........
3سال؟؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟؟؟
19سالمه/راستي تواهل کجايي؟؟؟